خبر كوتاه اما تلخ و گزنده بود؛ اسطوره فوتبال سرطان دارد. شايد اين اولين خبري بود كه همه دوست داشتند زود تكذيب شود و شايعه باشد اما متاسفانه واقعيت داشت.
دروازهبان اسطورهاي فوتبال ايران و آسيا اسير چنگال زشت و كريه سرطان شده بود.
شمارش معكوس زندگي براي حجازي دومين دروازهبان قرن آسيا آغاز شد. سرآلكس فرگوسن مربي پرافتخار منچستر يونايتد به احترام حجازي كلاه از سر برداشت و زماني كه شنيد او بيمار است دست به قلم شد و در نامهاي كوتاه براي اسطوره دروازهباني فوتبال ايران نوشت: "همه منچستريها برايت دعا ميكنند ".
علاقه حجازي به منچستر يونايتد غير قابل انكار است چرا كه زماني از همين باشگاه پيشنهاد خوبي داشت اما او آنطور كه خودش در خاطراتش ميگويد به عشق مردم و ايران قيد اين پيشنهاد رويايي را زد و در دوران طلايي فوتبالش كشور را ترك نكرد.
حجازي اسطوره بود نه براي اينكه فقط دروازهباني بيهمتا بود؛ او مردمي بود و مردم را دوست داشت طوري كه جمشيد مشايخي پير و استاد سينماي ايران او را تختي فوتبال ناميد. حجازي از نسل فوتباليستهاي عاشق بود، نسل محراب شاهرخي، پرويز دهداريها و . . . آنهايي كه نه به عشق پول و شهرت كه به عشق فوتبال وارد زمين سبز چمن شده بودند.
حجازي قرار بود بسكتباليست شود و به تيم ملي جوانان بسكتبال هم دعوت شد اما يك اتفاق او را به ميدان سبز فوتبال كشاند. بسكتباليستي كه فوتبال، تفريحش بود روزي براي تماشاي مسابقات فوتبال مدارس رفت و مصدوميت دروازهبان مدرسه باعث شد او براي اولين مرتبه تجربه حضور در ميدان جدي فوتبال را پيدا كند. اين مسابقه سرآغاز حضور جدي او در ميدان فوتبال بود.
حجازي پس از آن تا قله افتخارات فوتبال پيش رفت و محبوب مردم و فوتبالدوستان شد. او هم مثل هر آدمي ديگر اشتباهاتي داشت اما اشتباهات اسطورهها هم دوست داشتني است. بزرگي در فوتبال ميگويد: "مردم وقتي يك فوتباليست را دوست داشته باشند اشتباهاتش را ميبخشند و فراموش ميكنند ".
حجازي در عرصه مربيگري هم موفق عمل كرد. مربيگرياش را در يك تيم گمنام و در كشوري كه فوتبال قابل اعتنايي نداشت آغاز كرد؛ او سرمربي تيم محمدان بنگلادش بود و توانست با اين تيم پرسپوليس را شكست دهد و نام خود را در تاريخ فوتبال بنگلادش جاودانه كند.
او سپس به استقلال آمد و توانست اين تيم را تا فينال جام باشگاههاي آسيا برساند و در نهايت با استقلال نايب قهرمان آسيا شود.
بر سرصفحه سايتش كه در حين بيماري راه اندازياش كرد اين جملات با خط خود ناصر حجازي خودنمايي ميكند:
"سپاس ايزد بيهمتايي كه با مشعل فروزان ايمان به او و عشق خويش به سرزمين پارس مرا مورد لطف هموطنانم قرار داد ".
حجازي سالها درون دروازه تيم ملي ايران و استقلال درخشيد و بارها با پروازهايش نگاه ها را به خود خيره كرد و مرد اسطوره اي لقب گرفت، اما پرواز ناصر خان در روز دوم خرداد ديگر فرودي نداشت و سنگربان نامآشناي فوتبال ايران در بيمارستان كسري براي هميشه پرواز كرد و فقط خاطراتش را جا گذاشت و رفت.
نظرات شما عزیزان: